English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (5903 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
According to my lights . U تا آنجا که عقلم قد می دهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
if i had brains <idiom> U اگر عقلم رسیده بود
i am at my wit's end U دیگر عقلم به جایی نمیرسد
I am at my wits end. U من یکی که عقلم بجائی نمی رسد ( قدنمی دهد )
subsequently <adv.> U در آنجا
thereupon <adv.> U در آنجا
as a result <adv.> U در آنجا
consequently <adv.> U در آنجا
thereat <adv.> U در آنجا
at that [at that provocation] <adv.> U در آنجا
As far as I know . So far as I know. U تا آنجا که من می دانم
To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies U تا آنجا که تیغم ببرد
as far as I'm concerned <adv.> U تا آنجا که به من مربوط می شود
so far as I'm concerned U تا آنجا که به من مربوط می شود
In so far as their taste would go . U تا آنجا که سلیقه شا ؟ قد می داد
As far as I am concerened. U تا آنجا که به من مربوط می شود
The situation there is bad. U وضعیت در آنجا بد است.
Have you been there recently (lately) U تازگیها آنجا رفته ای ؟
Since the day he set foot there . U از روزیکه به آنجا پا نهاد
Come as quickly as possible. U تا آنجا که می شود زود بیا
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
I wI'll get there somehow. U یکجوری خودم را آنجا می رسانم
It took us four days to get there . U چهار روزکشید تا آنجا رسیدیم
I happened to be there when …. U اتفاقا" من آنجا بودم وقتیکه …
CERN U یس که www اولین آنجا اختراع شد
Nobody was there but me. U هیچکسی غیر از من آنجا نبود.
to let it get to that point U اجازه دادن که به آنجا [موقعیتی] برسد
He has always lived there. U او همیشه آنجا زندگی کرده است.
to turn around U برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند]
to turn back U برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند]
lover's lane <idiom> U جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
factories U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
We were there just to make up numbers. U ما آنجا فقط سیاهی لشگه بودیم
It is improper to go there uninvited. U ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
If it ( ever ) comes to that . U اگر چنانچه کا ربه آنجا بکشد
factory U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
Not that I remember . U تا آنجا که من یاددارم خیر ( اینطور نبوده )
Can I get there on foot? U آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟
There they were in all their finery. U آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
almonry U [قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
Nothing has changed there. U آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
Nothing on earth will induce him to go there again. اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد.
You can't get there other than by foot. U به جز پیاده جوری دیگر نمی شود به آنجا رفت.
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb> U هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
window U فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
switching U نقط های در شبکه ارتباطی که پیام از خط وط و مدارهای مختلف در آنجا تنظیم می شوند
His sculptures blend into nature as if they belonged there. U مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
main U مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
stop U نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stopped U نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stopping U نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
trap U نقط ه توقف انتخابی که اجرا برنامه در آنجا متوقف میشود وثباتها بررسی می شوند
stops U نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
to lock somebody [yourself] out [of something] U در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
voices U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voicing U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
to make every effort U تک و پوی زدن [به هر دری زدن] تا آنجا که امکان پذیر باشد
stationed U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stations U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
conventional memory U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
Oriental rug U فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
Recent search history Forum search
0نام کلیسای اسکاتلند در جزیره ی اورکنی
0امیدوارم شمانیز از آنجا دیدن کنید
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com